نظامیخوانیهای روز شنبه عیش مدام شده، حتی اگر روزه باشم و نظامیخوانی در آخرین ساعات روز باشد و وقت خواندن بعضی از بیتها به ذهنم برسد که دیگر قطرهای آب نه در دهانم که حتی در بدنم نیست و به زودی زبانم به کامم میچسبد و دیگر نخواهم توانست لب از لب باز کنم و همچنان ادامه میدهم.
خب... به عنوان آدمی که همیشه درگیر ادبیات فارسی و حتی غیرفارسی بوده کلی ادعا در مورد زبان و ادبیات فارسی داشتم اما نظامی همه را با یک خاک انداز جمع کرد و گذاشت دم در و گفت "برو بچه"...
همچنان لیلی و مجنون میخوانیم و یک عده انسان بدون تخصص هستیم که فقط میخوانیم، چه بسا از درست و نادرست بودن خواندنمان هم بیخبریم و دیشب به این نتیجه رسیدیم چقدر جای یک آدم ادبیات خوانده باسواد در بینمان خالی است و هیچ کداممان کسی را نمیشناختیم که بتوانیم دعوتش کنیم که بیاید و به پرسشها پاسخ بدهد و دغدغهها را نظم ببخشد... یا دست کم با ما نظامی بخواند.
و چقدر حیف...
پشمینه بافت...برچسب : نویسنده : epashminebaft7 بازدید : 97